جنگ، ژئوپولیتیک نیست!
همانطور که ناپلئون، سراسر اروپا را برهم زد؛ لنین، روسیه تزاری را سرنگون کرد. و مائوتْسهتونگ، جمهوری خلق چین را بنا نهاد؛ هر انقلابی، پیرامون خود را دگرگون میسازد.
انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما مسأله، این بود که خمینی کبیر، نظمی فراتر از محیط پیرامون آورده بود. وقتی خبرنگار مجله تایم، از امام خمینی پرسید: شما با اقتصاد و سیاست جدید یا حقوق بینالملل آشنا نیستید؛ تحصیل شما مربوط به علوم الهی است. آیا این در ذهن شما شکی به وجود نمیآورد که در این معادله، عواملی باشد که نتوانید درک کنید؟
امام پاسخش را چنین داد: «ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم! ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم! حال شما اسمش را هرچه میخواهید بگذارید.»(۱)
سالها بعد، در ادبیات سیاسی جهان، اسم این پدیده با عنوان «نظم نوین جهانی» شنیده شد. انقلابی که نه فقط سبب بیداریهای اسلامی منطقه، که مایهی از بین رفتن نظمِ گذشتهی جهان بود. کشورهایی در اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی، تحت تأثیر انقلاب ایران، علیه ظلم جهانی برخواستند.
پیر فرزانهی ما، در همان مصاحبه اعلام کرده بود: ما «سنگی» بنا نهادهایم. امید است، کسانی در تاریخ پیدا شوند تا ساختمان بزرگ سازمان ملل، شورای امنیت و سایر سازمانهای جهانی را بر این پایه، بنا کنند. نه بر پایهی نفوذ سرمایهداران و قدرتمندان؛ تا هر موقع آنها اراده کردند کسی را محکوم کنند، بلافاصله خواستشان تحقق یابد.
*
انقلاب اسلامی، آن ارادهی توحیدی بود که علیه ارادههای متکثرِ طاغوتی قیام کرد. به تعبیر امام، نزاع جهانی بر سر «دو اسلام» است. یک طرف: اسلام سرمايهدارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بىدرد، اسلام راحتطلبان و فرصتطلبان، اسلام منافقين، و در يك كلمه، اسلام آمريكايى. در سوی دیگر: اسلام پابرهنگان زمين، اسلام مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاكطينتان، و در يك كلمه، اسلام ناب محمدى.
اکنون، «جنگِ فقر و غنا» در حال رسیدن به گامهای پایانی و تکاملی خود است. سراسر پاکطینتان جهان در مقابل پستفطرتان تاریخ صفآرایی کردند. جنگ ما، یک جنگ محدود و جغرافیایی در غرب آسیا نیست. رژیم صهیونیستی بعد از طوفان الاقصی، هیمنه پوشالی خود را از دست داد. جرئت چنان حملهای، کی در منطقه وجود داشت؟ خمینی به جهان، جرئت طوفان داد.
بعد از طوفان الاقصی، با رخدادن جنایتهای وحشیانهی صهیونیسم، افکار عمومی جهان -حتی در خود آمریکا- میرفت تا آمادهی اجرای شعار بنیانگذار انقلاب شود: «اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيت المقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمين است.»(۲)
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُم» همانا دين نزد خدا تنها اسلام است. و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند؛ مگر بعد از آنكه به حقانيت آن يقين داشتند. و خصومتى كه در بين خود داشتند وادار به اختلافشان كرد. انقلاب اسلامی، وجدانِ خفتهی جهان را بیدار کرد. یهودی و نصرانی بر اساس فطرت انسانی، متحد و مسلمان شدند. اینک، علیه نابودی شرک و طاغوت خیز برداشتند. «ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِين» ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى؛ بلكه بر طريق فطرت مُسلِم بود و از مشركين نبود.
این همه، جنایتهای سفاکانهی رژیم غاصب و نهایتا حماقت آغاز جنگ تحمیلی با ایران، مقدمات یک گورسپاری سهمگین را فراهم آورد. آنها، با دستان خویش گور خود را کندند. حالا جهان، همراه و منتظر مدیریت ایران، در مراسم خاکسپاری اسرائیل در زبالهدان تاریخ است.
(۱): صحیفه امام؛ ج۱۱، ص۱۶۰
(۲): صحیفه امام؛ ج۱۶، ص۴۹۱
نویسنده: محمدحسین نجفی