جنگ به مثابه فرصت: بازآفرینی اعتماد عمومی و بازتعریف سیاستهای کلان کشور
دکتر مسعود معینی پور
تحولات اخیر منطقه و جنگ تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران، آزمونی بزرگ برای انسجام اجتماعی و هویت ملی ملت ایران بود؛ آزمونی که نه تنها به تقویت روحیه ملی انجامید، بلکه فرصتی کمسابقه برای بازسازی سرمایه اجتماعی نهادهای کلان کشور، از جمله رسانه ملی، فراهم کرد. طی سالهای گذشته، کاهش اعتماد عمومی به رسانه ملی به یکی از چالشهای جدی فضای عمومی کشور تبدیل شده بود. با این حال، رویارویی با تهدید خارجی و شکلگیری موج همبستگی ملی، شرایطی را رقم زد که بازآفرینی اعتماد عمومی به رسانه ملی را به یک ظرفیت بالفعل تبدیل کرده است.
برای بهرهبرداری از این فرصت، رسانه ملی میتواند با اتخاذ رویکردی نوین در تولید و ارائه محتوا، گامهای مؤثری در بازسازی سرمایه اجتماعی بردارد. شفافیت در انتقال اخبار و اطلاعات، پرهیز از تحریف و بزرگنمایی، و ارائه اخبار صحیح و بهموقع، نخستین گام در این مسیر است. همچنین بهرهگیری از کارشناسان صاحبنظر و دقیق که با تحلیلهای عمیق و راهبردی بتوانند زمینههای روشنگری عمومی را تقویت کنند، ضرورتی انکارناپذیر است. در این میان، توجه به دغدغههای نسل جوان ـ که بخش مهمی از مخاطبان امروز رسانه را تشکیل میدهند ـ باید به یک اولویت محوری در سیاستهای رسانهای تبدیل شود. نسل جوان با افقهای فکری متنوع و دغدغههای چندلایه، نیازمند مواجههای دقیق، همدلانه و واقعبینانه از سوی رسانههاست. همچنین بهرسمیت شناختن طیفهای فکری متکثر و دادن مجال به دیدگاههای گوناگون در چارچوب مصالح ملی، میتواند موجب ارتقای اعتماد عمومی و تحکیم انسجام اجتماعی گردد.
در کنار بازسازی جایگاه رسانهای، توجه به آینده جامعه پس از پایان جنگ نیز اهمیت راهبردی دارد. صرفنظر از نتیجه نظامی این جنگ، جامعه ایران همچون گذشته نیازمند بازآرایی در ساحتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خواهد بود. تجربه تاریخ معاصر کشور نشان میدهد که ایران پس از حوادث بزرگ از جمله شورشهای دهه شصت، پایان جنگ تحمیلی و عملیات مرصاد، همواره با تکیه بر حمایت مردمی، مسیر ثبات و انسجام را بازسازی کرده است. شرایط امروز نیز، اگر با تدبیر همراه شود، میتواند نقطه آغاز بازتعریف نظام رسانهای، گفتمان سیاسی و سیاستگذاری کلان کشور قرار گیرد.
در این میان، نسل جوان نقش ویژهای دارد. با وجود تفاوتهای نسلی، جوانان امروز همچون نسلهای پیشین، در مواجهه با تهدیدات خارجی، پایبندی خود به هویت ملی و وطندوستی را به نمایش گذاشتند. نقدهای نسل جوان به برخی رویههای مدیریتی و اقتصادی کشور، برخاسته از تعلق خاطر آنان به سرنوشت وطن است و نه نشانه ضعف در احساس تعلق ملی. این نسل، در عین حال که خواهان توسعه رفاه، فرصتهای برابر و ارتقای شایستهسالاری است، در لحظات حساس تاریخی همچون جنگ اخیر، در صف نخست دفاع از کشور حاضر میشود.
بنابراین، وظیفه مسئولان در سطح سیاستگذاری و مدیریت کلان، فراهم کردن زمینههایی است که سرمایه عظیم اجتماعی و انسانی نسل جوان در خدمت توسعه و تقویت هویت ملی قرار گیرد. زمانی که جوانان شاهد اقتدار، تدبیر و کفایت در عرصه مدیریت کشور باشند، هم امید به آینده تقویت میشود و هم وفاداری و سرمایه عاطفی آنان به نظام افزایش مییابد. این امر مستلزم اصلاح مستمر نظام برنامهریزی و تصمیمگیری، توجه به مطالبات مشروع نسل جوان و فراهم کردن افقهای روشن برای مشارکت آنان در اداره کشور است.
علاوه بر این، ضعفهایی که در برخی حوزههای زیرساختی چون پدافند غیرعامل، اطلاعرسانی بحران و سیاستهای رسانهای در طول جنگ آشکار شد، باید در آینده مورد توجه جدی قرار گیرد. جنگ، علاوه بر تهدیدهای فوری، فرصتی برای اصلاح نواقص و بازسازی ساختارهای ادراکی و عملیاتی کشور نیز فراهم میسازد. بازآرایی در حوزه ادراک عمومی نسبت به جنگ، تحلیل واقعبینانه آینده کشور و تبیین روشن از نقشآفرینی نسل جوان در آینده ملی، میتواند به سرمایهای ماندگار در جهت تحکیم اقتدار و امنیت پایدار جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود.
در مجموع، عبور موفق از این مرحله تاریخی، نه تنها مرهون وحدت ملی در میدان نبرد است، بلکه به تدبیر مسئولان در بهرهبرداری از سرمایه اجتماعی شکلگرفته در این بحران نیز بستگی دارد؛ سرمایهای که اگر در مسیر درست به کار گرفته شود، میتواند زمینهساز جهشی جدید در ارتقاء اقتدار ملی و تثبیت نقش ایران به عنوان یک بازیگر باثبات و مقتدر در نظام منطقهای و جهانی گردد.