مقاله: راهبردهای تمدنساز قرآن کریم با تأکید بر سورۀ یوسف (ع)
نویسندگان
مهدی نادی دکتری تاریخ تمدن اسلامی ، دانشکده تاریخ، دانشگاه باقرالعلوم (ع) ، قم، ایران.
سیدحسین فلاح زاده دانشیار تاریخ، دانشکده تاریخ ، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، قم، ایران.
محسن الویری استاد تاریخ، دانشکده تاریخ، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، قم، ایران.
ناشر: فصلنامه قرآن فرهنگ و تمدن دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم
چکیده
انسان موجودی اجتماعی است و لازمۀ زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرتآموزی و نقش آن تمدنسازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفیتحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدنساز قرآن بر مبنای قصۀ حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافتههای تحقیق، راهبردهای تمدنی سورۀ یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانتداری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایستهسالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. برایناساس، مؤلفههای جامعۀ متمدن، از ویژگیهایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینهساز مدینۀ متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. بهعلاوه حکمران جامعهای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آنهاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایستهسالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانتدار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانتکار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
کلیدواژهها: تمدن تمدن اسلامی راهبرد قصص قرآن قصۀ یوسف (ع)