اگر میخواهید بفهمید چرا خاورمیانه هنوز در آتش میسوزد، کتاب «صلحی که همه صلحها را بر باد داد» را بخوانید؛ تاریخ این منطقه را استعمار نوشت، با جوهر خیانت و خون.
«صلحی که همه صلحها را بر باد داد»؛ مرزهایی که با خطکش استعمار کشیده شدند
اگر بخواهیم خاورمیانهی امروز را بفهمیم – با همهی زخمهای کهنه، جنگهای بیپایان و صلحهای ناپایدارش – باید به سالهای پرآشوب جنگ جهانی اول بازگردیم؛ جایی که نقشهی منطقه با بلندپروازیهای استعماری، جاهطلبیهای نظامی و وعدههای متناقض شکل گرفت. کتاب «صلحی که همه صلحها را بر باد داد» نوشتهی دیوید فرامکین، دقیقا در همین لحظه حساس از تاریخ توقف میکند تا نشان دهد چگونه نظم نوین خاورمیانه نهتنها صلح نیاورد، بلکه بذر بحرانهایی را کاشت که تا امروز شعلهور ماندهاند.
فرامکین که از چهرههای برجسته تاریخنگاری روابط بینالملل است، با نگاهی تیزبین و سبکی روایی، ماجرای فروپاشی امپراتوری عثمانی و سیاستهای قدرتهای پیروز جنگ جهانی اول – بهویژه بریتانیا و فرانسه – را روایت میکند. کتاب در سال ۱۹۸۹ منتشر شد و به سرعت در محافل آکادمیک و سیاسی بهعنوان اثری اثرگذار و هشداردهنده شناخته شد؛ اثری که به فهرست نهایی جایزه پولیتزر نیز راه یافت.
عنوان کتاب – که یادآور پیمان صلح ورسای است – کنایهای از سرخوردگی جهانیان از «صلح»ی است که عملا آغازگر بحرانهای بعدی شد. به تعبیر نویسنده، صلحی که پس از جنگ جهانی اول بر خاورمیانه تحمیل شد، نه پایان جنگ، بلکه آغاز مجموعهای از درگیریهای جدید بود. از شکلگیری کشورهایی همچون عراق، سوریه و اردن با مرزهای مصنوعی گرفته تا ایجاد بستر برای منازعه عربی-صهیونیستی، همه و همه در این بازه تاریخی رقم خوردند.
فرامکین با قلمی جذاب و مستندات دقیق، خواننده را در دوازده فصل به قلب مذاکرات دیپلماتیک، خیانتهای سیاسی، عملیاتهای نظامی و ماجراجوییهای شخصیتهایی همچون لارنس عربستان میبرد. او همزمان که روابط بینالملل و رقابتهای استعماری را میکاود، از پیچیدگیهای درونی جوامع عربی و ناسیونالیسم نوظهور آنان نیز غافل نمیماند.
خواندن این کتاب، فقط مروری بر یک مقطع تاریخی نیست؛ بلکه نوعی درک از ریشههای تضادها و ناکامیهای امروزین در منطقهای است که هر طرح صلح تازهای، ناگزیر بر خاکستر «صلحی که صلحها را بر باد داد» بنا میشود.