یک مشت!
افراد جامعه مانند پنج انگشت هستند. هیچیک شبیه دیگری نیست. ولی، مواقعی که احساس خطر شود، این دست، به شکل مشت، همهی انگشتها و تفاوتها را در خود جمع میکند.
ما، در میان خود، اختلافات سیاسی و اعتقادی کم نداریم. اما زمانی که احساس خطر کرده؛ حیات، آزادی و استقلالمان زیر سوال برود؛ دیگر آن اختلافات به چشممان نخواهد خورد. محورِ انسجام ما، عبارت از هدف واحد با محوریتِ ایرانجانمان است. غیرتی که بر اسم خلیج فارس و تعصبی که برایش میکشیم؛ ما را در یکجا جمع میکند. این همان زیستبومِ چندهزار سالهی ماست که در حافظهی تاریخی هر ایرانی نقش بسته است.
مردم خوب میدانند، یدالله مع الجماعه است. زمانی روشنفکران ایرانی که انتقاد شدیدی بر عملکرد نظام اسلامی داشتند؛ پیشنهاد بمب هستهای دادند. چراکه عِرق ملی و عزت بینالمللی، فراتر از جناح بازیها بود. ما به خوبی درک میکنیم که دشمن اگر تسلطی پیدا کند؛ پیر و جوان، زن و مرد، بیدین و دیندار نمیشناسد. تر و خشک، باهم خواهند سوخت. لذا این همصدایی و اتحاد را باید غنیمت شمرد. افتخار کرد به اینکه ما این وحدت را از تاریخمان به دوش میکشیم. ما هرچه در توان داشته باشیم، برای حفظ میهن فدا میکنیم. این خاک، ریشهی ماست.
اتحاد ما عبادت است. یعنی باید بدانیم انسجام در جامعه و سعی بر ایجاد آن، از ایمان مومنان است. پیامبر اسلام فرمودند: «المؤمنون متحدون متآزرون متضافرون كأنهم نفس واحدة.» (بحارالانوار، ج۵۸ ،ص۱۵۰) مؤمنان متحد، یاریرسان یکدیگر و همبسته هستند؛ گویی یک جان دارند.
نویسنده:جواد جعفری