قبیلهای گمشده یا روایتی سیاسی؟ مروری بر کتاب «قبیله سیزدهم» آرتور کستلر
کتاب «قبیله سیزدهم» (The Thirteenth Tribe)، یا خزران نوشتهی آرتور کستلر، نویسنده و روشنفکر یهودیتبار مجارستانی، یکی از جنجالیترین آثار در تاریخنگاری معاصر یهودیان است. این اثر که در سال ۱۹۷۶ منتشر شد، به بررسی تاریخی خزرها میپردازد؛ قومی ترکنژاد که در قرون میانه در ناحیه قفقاز و شمال دریای خزر ساکن بودند و بنابر شواهدی، در حدود قرن هشتم میلادی، دستهای از نخبگان آنان دین یهود را پذیرفتند.
کستلر با اتکا به منابع تاریخی، زبانشناسی و شواهد قومنگارانه، نظریهای را مطرح میکند که در زمان خود بسیار بحثبرانگیز بود: او مدعی است بخش بزرگی از یهودیان اروپای شرقی، نه از تبار سامی و قبایل بنیاسرائیل، بلکه از نسل یهودیان خزری هستند که پس از فروپاشی دولت خزر، به نواحی چون اوکراین، لهستان، مجارستان و روسیه مهاجرت کردند.
نویسنده با این استدلال، در واقع انحصار نژادی یهودیت را به چالش میکشد و چنین نتیجه میگیرد که یهودیت، بیش از آنکه یک قوم یا نژاد مشخص باشد، یک هویت دینی و فرهنگی است. او در پیشگفتار تأکید میکند که هدفش از نگارش کتاب، مبارزه با نژادپرستی آریاییمحور است که در قرن بیستم، بخصوص در دوره نازیها، جان میلیونها یهودی را گرفت. بنابراین این اثر را باید نه صرفاً بهعنوان اثری تاریخی، بلکه بهمثابه مانیفستی ضدنژادپرستانه نیز خواند.
اما کتاب از نقدها و مناقشات هم بینصیب نبوده است. بسیاری از مورخان جریان اصلی، به محدودیتهای منابع کستلر و گاه اغراق در نتیجهگیریهای تاریخی او اشاره کردهاند. به گفته برخی منتقدان، هرچند احتمال وجود یهودیان خزری تأیید شده، اما ادعای جایگزینی کامل یهودیان اشکنازی با نژاد خزری چندان مستند و قطعی نیست.
با این حال، «قبیله سیزدهم» تأثیر قابل توجهی در شکلگیری گفتمانهای نو درباره هویت یهودی، رابطه دین و نژاد، و نقد روایتهای تاریخی رسمی داشته است. این کتاب، با زبانی دقیق و متعهدانه، در مرز میان تاریخنویسی و مبارزه فکری حرکت میکند و خواننده را به بازاندیشی در مفاهیم تثبیتشده درباره تبار، دین و ملت دعوت مینماید.