مقاله: سیاستگذاری راهبردی ج.ا.ا در برابر اقدامات آمریکا در جنوب غرب آسیا (2021-2001م.)
نویسندگان
سیدتقی هاشمی دانشجوی دکتری، گروه علوم سیاسی (گرایش سیاستگذاری عمومی)، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
ابراهیم متقی استاد، گروه علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
گارینه کشیشیان سیرکی دانشیار، گروه حقوق و علوم سیاسی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
ناشر: فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
چکیده
منطقۀ غرب آسیا در شمار مناطقی است که در دو سدۀ اخیر محل مداخلۀ قدرتهای فرامنطقهای مانند پرتغال، انگلستان و ایالات متحده بوده است. هرکدام از قدرتهای بزرگ جهانی که در این منطقه حضور مییافتند، بر اساس منطق قدرتهای هژمون رفتار میکردند و میکوشیدند الگوی کنش مبتنی بر قدرتسازی منطقهای را اجرا کنند. بدین منظور همواره ائتلافسازیهای منطقهای برای کسب قدرت منطقهای در دستور کار قدرتهای فرامنطقهای مداخلهگر در غرب آسیا بوده است؛ زیرا این منطقه بر خلاف مناطقی مانند آفریقا، امکان استعمار مستقیم و حضور گسترده و سلطۀ مستقیم برای نیروی مداخلهگر نداشته است. در مقابل کشورهای منطقه بهویژه ایران همواره کوشیدهاند سیاستهای راهبردی خود را با حضور قدرتهای بزرگ تطبیقپذیر کنند تا بتوانند امنیت خود را حفظ نمایند. در هر دورانی که حکمرانان ایران در سیاستگذاری راهبردیهای خود کامیاب نبودند، آثار آن در فشارهای ژئوپلتیک ظاهر شد؛ بر این اساس مسئلۀ پژوهش حاضر این است که در دوران جدید، سیاستگذاری راهبردی ایران در برابر اقدامات منطقهای آمریکا، تابعی از ویژگیهای ساختاری نظام بینالملل و همچنین الگوی کنش بازیگران منطقهای نوظهور است. پرسش این است که آمریکا در اجرای سیاستهای خود برای منطقۀ غرب آسیا از چه سازوکارهایی بهره میبرد و این سازوکارها چگونه بر محیط امنیتی و به تبع آن بر جمهوری اسلامی ایران اثر میگذارد؟ فرضیه این است که چون ایالات متحده نقش قدرت بزرگ جهانی در سیاست بینالملل را ایفا میکند، از سازوکارهای کنش تهاجمی در محیط منطقهای بهره میگیرد. نظریهپردازان روابط بینالملل میپذیرند که قدرتهای بزرگ در صدد «هژمونی منطقهای» هستند. تحقق چنین اهدافی نیازمند کاربست الگوی کنش مبتنی بر «قدرتسازی منطقهای» و بهرهگیری از «تاکتیک ائتلافسازی و موازنهسازی» در برابر بازیگران منطقهای و کنش تهاجمی آمریکا در جنوب غرب آسیا خواهد بود. ایران نیز برای مقابله با اقدامات و سیاستهای منطقهای آمریکا از «نقش ملی قدرت منطقهای» و «جهتگیری راهبردی مقاومت در برابر سیاست تهاجمی آمریکا» بهره گرفته است. راهبرد ایران برای تحقق چنین اهدافی بر «بازدارندگی متعارف نامتقارن» در جنوب غرب آسیا مبتنی است. به منظور بررسی این فرضیه از نظریۀ رئالیسم تهاجمی بهره بردهایم تا بتوان در فضای موازنۀ میان دو بازیگر ایران و آمریکا، تضادهای میان این دو کنشگر بزرگ شناسایی شود و چگونگی مقابله ایران با سازوکارهای اجراشدۀ ایالات متحده تحلیل شود؛ بر این اساس هدف اصلی پژوهش آن است که شاخصهای قدرت ملی آمریکا و ایران در جنوب غرب آسیا تحلیل شود. ارزیابیها بیانگر آن است که آمریکا «نقش ملی قدرت جهانی» و ایران «نقش ملی قدرت منطقهای» را در جنوب غرب آسیا ایفا کردهاند. ازآنجاکه هر قدرت بزرگ جهانی میبایست حوزۀ قدرت خود در محیط منطقهای را ارتقا دهد، بر این اساس نشانههایی از تعارض در حوزۀ سیاستگذاری راهبردی ایران و آمریکا پدید آمده است.
کلیدواژهها
سیاستگذاری راهبردی آمریکا ایران جنوب غرب آسیا قدرت منطقهای هژمون منطقهای آمریکا جهتگیری راهبردی مقاومت ایران