جهان پس از ایدئولوژی؛ مواجهه تمدنها در عصر نوین
کتاب برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی اثر ساموئل هانتینگتون، یکی از جنجالبرانگیزترین و در عین حال اثرگذارترین آثار در حوزه روابط بینالملل طی سه دهه اخیر به شمار میرود. هانتینگتون در این اثر، نظریهای بنیادین را مطرح میکند که انقلابی در درک سنتی از تعارضات جهانی پدید آورد: در عصر پس از جنگ سرد، دشمنیها نه حول محور ایدئولوژی و اقتصاد، بلکه حول تفاوتهای تمدنی و فرهنگی شکل خواهند گرفت.
هانتینگتون جهان را به چند تمدن اصلی تقسیم میکند: غربی، اسلامی، چینی، هندو، ارتدکس، آفریقایی، و چند تمدن فرعی دیگر. او معتقد است هر تمدن مجموعهای از ارزشها، باورها و هویتهای تاریخی است که نه تنها منشأ وحدت درونی است، بلکه در تعامل با دیگر تمدنها، میتواند به عامل اصلی منازعه بدل شود. بهویژه تمدن اسلامی و چینی، از نظر او بیشترین پتانسیل برخورد با تمدن غرب را دارند.
این نظریه، زمانی مطرح شد که بسیاری از متفکران از «پایان تاریخ» و پیروزی لیبرالدموکراسی سخن میگفتند. اما هانتینگتون با نگاهی هشداردهنده، نقش محوری فرهنگ و مذهب را در تحولات آینده یادآور شد و پیشبینی کرد که شکافهای تمدنی میتوانند نظم جهانی را بازتعریف کنند. اگرچه این رویکرد بهویژه از سوی محافل آکادمیک لیبرال با انتقادهایی جدی مواجه شد—مانند متهم کردن اثر به کلیگویی یا بیتوجهی به نیروهای درونتمدنی—اما قدرت تبیینی آن در دهههای بعد، بهویژه پس از وقایع ۱۱ سپتامبر و منازعات خاورمیانه، دوباره در کانون توجه قرار گرفت.
زبان روشن و ساختار منظم کتاب، آن را هم به متنی تحلیلی و هم استراتژیک تبدیل کرده است. برخورد تمدنها نه تنها پاسخی به پرسش «جهان پس از جنگ سرد چگونه خواهد بود؟» میدهد، بلکه خواننده را با این چالش مواجه میکند که آیا جهانی چندفرهنگی میتواند همزیستی داشته باشد، یا محکوم به نزاعی تمدنی است.
برای علاقهمندان به سیاست جهانی، نظریهپردازیهای فرهنگی، و آیندهپژوهی در عرصه ژئوپلیتیک، مطالعه این کتاب ضرورتی اجتنابناپذیر است.