شما دعوت شده اید تا در این پویش به دنبال ایجاد یک جریان رسانه‌ای قدرتمند و پیشگام باشید که بتواند در برابر «جنگ روایت‌ها» ایستادگی کند و ایران را به عنوان الگویی از مقاومت، پیشرفت، وحدت و معنویت در عرصه جهانی معرفی نماید.

تولد وحدت و همدلی در بطن بحران

تولد وحدت و همدلی در بطن بحران در عرصه‌ی پیچیده و پرتلاطم سیاست، گاه حقیقتی پنهان در میان امواج بحران‌ها سر برمی‌کشد که در شرایط عادی و فرصت‌های کلاسیک، هرگز مجال بروز نمی‌یابد. این حقیقت همان «فرصت‌های نهفته در بحران»

تولد وحدت و همدلی در بطن بحران

در عرصه‌ی پیچیده و پرتلاطم سیاست، گاه حقیقتی پنهان در میان امواج بحران‌ها سر برمی‌کشد که در شرایط عادی و فرصت‌های کلاسیک، هرگز مجال بروز نمی‌یابد. این حقیقت همان «فرصت‌های نهفته در بحران» است؛ فرصتی که از دل هنجار می‌روید، اما بار همدلی می‌کشد؛ از آتش بحران متولد می‌شود، اما نسیم انسجام می‌وزد.

ایرانِ امروز، در مواجهه با تقابل تمدنی و در بطن یک بحران تمدنی فراگیر با رژیم صهیونیستی، شاهد رخدادی کم‌سابقه است: تکوین یک وحدت ملی فراطبقه‌ای، فراجناحی و فرامرزی. این هم‌افزایی نه از جنس توافق‌نامه‌های پشت درهای بسته است، نه محصول مهندسی سیاسی اتاق‌های فکر دیپلمات‌‌نما‌ها. این وحدت، «زایش‌یافته‌ی میدان» است.

در نگاه نخست، ممکن است بحران را صرفاً میدان تهدید ببینیم. اما واقعیت آن است که تاریخ بارها نشان داده است که ملت‌ها در بستر خطر، به بازتعریف خویش می‌رسند. اگر بحران را در هندسه‌ی گفتمانی تحلیل کنیم، می‌توان گفت: بحران نقطه‌ای است که واگرایی‌ها به ناگزیر تن به همگرایی می‌دهند. یعنی تضادها، در مواجهه با خطر مشترک، دچار تعلیق می‌شوند و میدان برای همدلی فراهم می‌گردد.

آنچه امروز در جامعه‌ی ما در حال رخ‌دادن است، نمونه‌ای از همین دگرگونی گفتمانی است. بحرانی که رژیم صهیونیستی به منطقه تحمیل کرده، ناخواسته سبب‌ساز یکپارچگی گفتمانی شده است. این همگرایی از دل شکاف‌های پیشین سر برآورده:
_وحدت اصول‌گرا و اصلاح‌طلب
_همدلی برانداز و انقلابی
_وحدت مذهبی و غیرمذهبی
_همدلی مرکزنشین و پیرامونی
_وحدت سلبریتی و شهروند عادی
_همه در یک سنگر قرار گرفته‌اند.

از منظر روابط بین‌الملل نیز این پدیده تحلیل‌پذیر است. در شرایط عادی، وحدت میان ملت‌ها یا اقشار، نیازمند موتور محرک‌های دیپلماتیک، فرهنگی یا اقتصادی است. اما در زمان بحران، یک دشمن مشترک می‌تواند نقش همان “قدرت گفتمانی” را ایفا کند که ملت‌ها را به خط واحد سیاسی می‌آورد. وحدت ایرانیان در مواجهه با جنایات رژیم صهیونیستی دقیقاً همین کارکرد را دارد.

رژیم صهیونیستی، اگرچه در پی آن است که جبهه‌ی مقاومت را با ابزارهای جنگ روانی، عملیات دروغین، و مهندسی افکار عمومی از هم بپاشد، اما دچار خطای محاسباتی در فهم هویت ایرانی شده است. این رژیم نتوانسته درک کند که ایران، برخلاف ساختار متفرق سیاسی اسرائیل، بر پایه‌ی «ملیت مقاوم» و «رهبر همدل‌ساز» بنا شده است. اسرائیل جامعه‌ای است با دولت منفور و ملتی سردرگم؛ ایران ملتی است با دولت مقبول و رهبری مورد وثوق در بحران.

امروز حتی بدنه‌ی اجتماعیِ منتقد نظام نیز در این میدان، جای خویش را یافته‌اند. گویی بحران، نقشه‌ی تازه‌ای از مشارکت اجتماعی ترسیم کرده؛ نقشه‌ای که در آن، مرید ولایت فقیه و منتقد ساختار سیاسی، هر دو در کنار یکدیگر ایستاده‌اند تا از کرامت انسان و مظلومیت جبهه مقاومت دفاع کنند.

این پدیده را می‌توان «تولد وحدت و همدلی در بطن بحران» نامید؛ یعنی فرآیندی که در آن، ملت درون‌مرز و برون‌مرز، دولت و ملت، دستگاه رسمی و بدنه‌ی مردمی، همه در قالب یک دیپلماسی احساسی، عقلی و هویتی، به تعامل و انسجام می‌رسند. وحدتی که «ایرانیِ مهاجر در پاریس» را با «هیأتیِ ولایی در قم» در یک جبهه قرار می‌دهد.

در برابر چنین همبستگی‌ای، شکست رژیم صهیونیستی اجتناب‌ناپذیر است. آن رژیمی که جامعه‌اش از درون پوسیده، ارتشش مأیوس و سیاسیونش دچار بی‌اعتباری‌اند، چگونه می‌تواند با ملت متحدی چون ایران رویارو شود؟ اگر جنگ آینده، «جنگ اراده‌ها»ست، بی‌شک پیروزی با آن‌کس است که ملتش با دولتش، دولتش با رهبری‌اش، و همگی با خدا و مظلومان عالم در عهدی خلل‌ناپذیر باشند.

در نهایت، فرصت حقیقی در دل بحران نهفته است، و آنچه در طوفان زاده می‌شود، ریشه‌دارتر از آن است که در نسیم پرورده گردد.

نویسنده: سجاد انجم‌شعاع

منتشر شده در کانال ایتایی بهانش https://eitaa.com/bahaneh