عاشورا تمام نشده است. نبرد بین یاران اباعبدالله و یزید همچنان ادامه دارد. از 22بهمن 57، دنیا دو دسته شد. از همان روز بود که جنگ میان حسینیان و یزیدیان شدت گرفت. 46سال بعد، حسینیان و یزیدیان مشخص شده بودند. دیگر نمیشد از نبرد فرار کرد. وقت آن رسیده بود تا مشخص شود چه کسی در عاشورا پیروز است.
تا ظهرِ جمعه، فرماندهان حسینی یکییکی شهید شدند. اما اینبار، حسین تنها نشد! سربازان حسین، امام خود را تنها نگذاشته بودند. غروب جمعه، مثل غروب عاشورا نبود. سپاه اباعبدالله هنوز قوی بود. قدرتی که از حرارت آتشِ انتقامِ هزار سالهی اربابشان میجوشید.
شب شد؛ اما خبری از اسارت زنان و دختران حسین نبود. شبِ غدیر بود و بوی خیبر میآمد. باری دیگر قرار بود دربِ خیبر از جا کنده شود. عاشورا تمام نشده بود، تازه به غدیر رسیده بودیم. خیبر روبهرویمان و حیدر پشتیبانمان بود. هرچند، دیگر سردار سلامی نبود تا دستور آغاز عملیات بدهد. اما هنوز، رمز عملیات، به نامِ نامیِ «علیبنابیطالب» بود. این عاشورا متفاوت بود. مثل قبل نبود که شمر با کشتن حسین همه چیز را تمام کند. هر ایرانی، یک حسینی بود. دیگر یزید توان مبارزه با حسین را نداشت.
«سراسرِ جمهوری اسلامی حرم است.» کمتر از حرم امام حسین نیست. شاید زمانی، سخن حاج قاسم، در نزد برخی تردید برانگیز یا واهی مینمود. اما گذشت زمان، همه چیز را روشن کرد. گذشت زمان، به ما فهماند اگر سربازان اسلام، بیرون از مرزها با یزید نجنگند، دوباره زنان و دختران حسین، اسیر شمر میشوند. گذر زمان، مشخص کرد یزید هیچ زمان، عادلانه، با حسین نمیجنگد. یا به کوفه دعوتش کرده و خنجر در سینهاش فرو میکند؛ یا به اسم توافق نزدیک شده، از پشت خنجر میزند. یزید هرگز دنبال آرامش حسین نیست. یا آب را بر او بسته و تحریم میکند. یا به هر طریق، زندگی باید به نحوی بر حسین سخت بگذرد.
وعدهی حسینیان همیشه صادق است. اما اینبار متفاوت بود. امروز، این وعدهی صادق خدایِ علی بود که بندگانش را برای جستوجوی بنیاسرائیل، در لابهلای خانههایشان فرستاد. «اسرائیل بیچاره خواهد شد.» اینبار، عاشورا در خیبر بود. باب الخیبر، تنها با نامِ علی از جا کنده میشود. حسین، هیچ وقت در عاشورا شکست نخورده است. امروز، عاشورا در اوج است. مشخص شده چه کسی پیروز است.
سیدمحمدامین لاجوردی
(نوجوان 15سالهی عصر انقلاب)